نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

نازنین زهرا

نازنین زهرا مانیکوریست میشود

دختر مامان امروز لاک رو جلوی دراور دیدی ولکن ماجرا نبودی وقتی در لاکو باز کردم و یه انگشتتو لاک زدم  دیگه ماجرا شروع شد شروع کردی به گریه کردن که لاک میخوامو باید درشو برام باز کنید اینم کار جدیدتونه کارات با گریه پیش می برید خانمی بالاخره لاکو واست باز کردمو واسه اینکه  مثل سری قبل که مامان نبود و با فاطمه خانم (دخترخاله )بازی کردید و لاکها رو به لباساتو موهات و...زدی وهمه جاروپرکردی نشه خودم جان فدا شدمو انگشتامو در اختبار دخترم گذاشتم شماهم هم خودتوپرکردی هم منو     ...
7 تير 1391

پاتوتوکفش یکی دیگه کردن اینه

     ناناسی مامان خیلی به این دمپایی هام علاقه داری واسه همین همیشه تو خونه راشون میبری البته من خودمم بخاطر نرم و راحت بودنشون خیلی این دمپایی هارو دوست دارم مامانی عجله نکن بزرگم میشی ودنیای ما بزرگارو هم تجربه میکنی ...
7 تير 1391

موتورسوار مامان

    دختر گل مامان جدیدا خیلی علاقه پیدا کرده به موتورسواری چون یخورده قدش کوتاه پاش به پدال نمیرسه واسه همین دایی داوود روی موتور یکطرفه تنظیمت می کنه تا پاتو راحت روی پدال بزاری البته پاشنه پاتو روی پدال میزاری چون انگشتای گوشگولوی مامانی هنوز قدرت ندارند عکسهایی که پاتوروی پدال میزاشتی خونه باباییه هروقت آوردم  مبزارم این مدل موتورسواری رو امروز یادگرفتی پقدر هم دوست داشتی     اینجا هم خسته شدم حرکتت بدم گریه میکنی میخوای بازم بازی کنی وروجک! ...
7 تير 1391

مسابقه ماست خوری

خیلی ماست دوست داری نفس مامان .دوست نداری هیچ کسی هم بهت ماست بده فقط باید خودت بخوری وکار جدیدت هم اینه که پیاله ماستو سرمیکشی و همه رو روی لباسات میریزی و کارمامانی روزیاد میکنی اشکال نداره عزیزم شما بخور من این کارهارو بجون میخرم نوش جونت       ...
7 تير 1391

اولین مروارید نازنین زهرا

 دختر مامان از چهارماهگی لثه هات بشدت اذیتت میکرد و ما هرلحطه منتظر بودیم تا مرواریدهای قشنگی واست بوجود بیاد ولی ما خیلی با صبروحوصله بودیم آخه دخترم شما مارواز چهارماهگی تا یازده ماهگی در انتظار گذاشتی تا بلاخره در اردیبهشت طی یکسری اقداماتی که ازجمله زدن آمپول دث بود دوتا مروارید قشنگ تودهان زیبات سبز شد تالبخند دخترم رو زیباتر کنه . وقتی پیش دکترت بردیمت آقای دکتر میگفتند اشکال نداره هنوز دیر نشده تا یکسالگی جاداره .همه میگفتند هرچه دیرتردربیاره دیرتر خراب میشه حالا نمیدونم واسه دلداری دادن به من میگفتند یا که واقعا اینطوریه ؟تاببینیم چه پیش میاد اینم عکسهای مراسم دندونیت بلاخره بعداز هزار زحمت کنارمانی عزت وایستادی ...
5 تير 1391

اولین دل نوشته

دخترمامان ازروز اول شیرخودمو نخوردآرزو داشتم ازشبرخودم تغذیه کنه و دوست داشتم اون حس وابستگی فرزند به مادر رو احساس کنم ولی نشد دخترگلم شیرخشکی شد و همین باعث ضعیف شدن بدنش شد وباکوچکترین بادی سرما میخوره چند بارشیرشو عوض کردیم تا بلاخره شیرخشک نان رو بهش دادم والان نان3 میخوره واینقدربه شیشه و  شیرخشک وابسته شده  که غذا اندازه گنجشک میخوره دیگه نمبدونم چیکارکنم بااین فسقل مامان !    ...
5 تير 1391