نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

نازنین زهرا

موتورسوار مامان

    دختر گل مامان جدیدا خیلی علاقه پیدا کرده به موتورسواری چون یخورده قدش کوتاه پاش به پدال نمیرسه واسه همین دایی داوود روی موتور یکطرفه تنظیمت می کنه تا پاتو راحت روی پدال بزاری البته پاشنه پاتو روی پدال میزاری چون انگشتای گوشگولوی مامانی هنوز قدرت ندارند عکسهایی که پاتوروی پدال میزاشتی خونه باباییه هروقت آوردم  مبزارم این مدل موتورسواری رو امروز یادگرفتی پقدر هم دوست داشتی     اینجا هم خسته شدم حرکتت بدم گریه میکنی میخوای بازم بازی کنی وروجک! ...
7 تير 1391

مسابقه ماست خوری

خیلی ماست دوست داری نفس مامان .دوست نداری هیچ کسی هم بهت ماست بده فقط باید خودت بخوری وکار جدیدت هم اینه که پیاله ماستو سرمیکشی و همه رو روی لباسات میریزی و کارمامانی روزیاد میکنی اشکال نداره عزیزم شما بخور من این کارهارو بجون میخرم نوش جونت       ...
7 تير 1391

اولین مروارید نازنین زهرا

 دختر مامان از چهارماهگی لثه هات بشدت اذیتت میکرد و ما هرلحطه منتظر بودیم تا مرواریدهای قشنگی واست بوجود بیاد ولی ما خیلی با صبروحوصله بودیم آخه دخترم شما مارواز چهارماهگی تا یازده ماهگی در انتظار گذاشتی تا بلاخره در اردیبهشت طی یکسری اقداماتی که ازجمله زدن آمپول دث بود دوتا مروارید قشنگ تودهان زیبات سبز شد تالبخند دخترم رو زیباتر کنه . وقتی پیش دکترت بردیمت آقای دکتر میگفتند اشکال نداره هنوز دیر نشده تا یکسالگی جاداره .همه میگفتند هرچه دیرتردربیاره دیرتر خراب میشه حالا نمیدونم واسه دلداری دادن به من میگفتند یا که واقعا اینطوریه ؟تاببینیم چه پیش میاد اینم عکسهای مراسم دندونیت بلاخره بعداز هزار زحمت کنارمانی عزت وایستادی ...
5 تير 1391

اولین دل نوشته

دخترمامان ازروز اول شیرخودمو نخوردآرزو داشتم ازشبرخودم تغذیه کنه و دوست داشتم اون حس وابستگی فرزند به مادر رو احساس کنم ولی نشد دخترگلم شیرخشکی شد و همین باعث ضعیف شدن بدنش شد وباکوچکترین بادی سرما میخوره چند بارشیرشو عوض کردیم تا بلاخره شیرخشک نان رو بهش دادم والان نان3 میخوره واینقدربه شیشه و  شیرخشک وابسته شده  که غذا اندازه گنجشک میخوره دیگه نمبدونم چیکارکنم بااین فسقل مامان !    ...
5 تير 1391