روستای باصفای استاد
بعدازامتحانهاخیلی هر یه تامون خسته شده بودیم مخصوصا که نازی مامان یه مدتی مریض شده بود وازلحاظ روحی خسته بودیم قراربود بعدازامتحانات بریم شمال اما بدلیل نظرات دوستان و همکارهای دکتر بابا که گفتند نازنین زهرا گرمازده میشه کنسل کردیم بالاخره سرگرفت وواسه دوروزی رفتیم روستای اجدادی که در 200کیلومتری غرب مشهد (10کیلومتری شهرفاروج)میباشد رفتیم. من خیلی استاد رو دوست دارم وخاطرات زیبایی از کودکیم دراونجاسپری کردم حیف که مامان بزرگ وبابابزرگم که اونجابرای ییلاقات ساکن بودند فوت شدند وگرنه با حضوراونها استادصفای دیگری داشت.(روحشون شاد)روستای استاد دست کمی از شمال نداره هرکسی واسه اولین باراونجا میره عاشقش میشه .چون پدر شوهری اقدام به ویلا سازی اونجاکردند بهانه ما برای رفتن به اونجا جور شد واسه خسته نباشید گفتن البته بابای خودم چند سال پیش اونجا ویلا ساختن و خونه واسه سکونت بود.استاد باغهای خیلی باصفایی داره که کنارهم قرارگرفتند و رودخانه وسط دو باغ قرارگرفته (استاد شبیه طرقبه است)
بیاین باهم ادامه مطلب بازم هست
اینم عکسای قشنگ از روستای تاریخی استاد
البته این عکسا اواخرفروردین که رفته بودیم واسه همین رودخانه زلالنیست بخاطر فصل و سیلهای کوچک آمده
اینم رودخانه ی زلال وزیبا که نازی خانم با حسام و حماد وبابایی و دایی جواد (دایی خودم )آب بازی میکنند البته این عکسای روز دومه عکسای روز اول در پست دیگه میزارم من و زندایی پریسا هم تو باغ مشغول صحبت و چای بودیم جای همتون خالی
اینجا خانمی میخوادشناکنه همش میرفت جاهای عمیق و خلاف جهت آب راه میرفت و هی میافتادتو آب
نازنین زهرا ، بزرگه حسامه،کوچیکه حماد
حمادی از اول لخت اومده تو آب دامادماروببین دامادهم دامادهای قدیم
دایی بنده خدا با اون هیکل اسیر دوتا فسقلی بود
چه عجب دامادی حیا کردی ما که اینقدر سانسورکردیم خسته شدیم
اا الکی ذوق زدیم
اینم شیرین کاریهای حسام الدین